چشمان این گربه سگ دارد
بعد از اين مي توانيد به جاي چشم هاي گربه اي /عينك بزنيد
از حالا بچه هايي كه به دنيا مي آيند
احتمالا فقط دنبال هم مي دوند.......
باد با ابر و زمين دنبال خانه اجاره اي مي چرخند
رودخانه مي تواند از مقابل ما
زير استاديوم اين شهر را خيس كند / كرد
اين خيابان مي خورد تيمارستاني را كه پدرت دارد
و مادرت كه به زور تو را كشيديم از آغوش تخت بيرون
چانه با خدا هم مي زنم اگر وقت نامه زدن برسد
چادر مشكي كم نيست اما تا تو به خانه برسي
من در حال دور زدن ميدانم اتوبوس ها
معادله را بر هم زدند
(مثلا همه ي
فاصله ها را پل نمي زنند )
شايد شنا هم يك راه حل براي ماهي شدن باشد / ها؟
زندگي وقتي روي مين ادامه دارد انفجار يك اتفاق نيست
مثلا همين اتفاق عمل نکرده در گلوله ای که از اروند تا مغز من
مثل شب هايي كه ستاره دارد / ندارد
از اروند می شود گذشت از حاج عمران باج گرفت
در اولاغلو با تیر غیب به جان برف چند ساله افتاد
و روی هم رفته در خیابان شب و روز به خط سفید نگاه کرد
کودکی هایم را که فقط در کلمه ای ساده اما پير شدم مادر ...
فكري به حال خودت كه نمي شود از لاي هر پيراهني كبوتر بياورند
لب حافظ مي نشينيم و يادي از سيگارهايي كه ديگر چاق نمي كنند
در عوض مي توانيد قانون بگذرانيد قاچاق كنم / كردم
اين یعنی :اول مادرم بود / بعد ....جهان فکری به حال خودش بکند / كرد
(مادرم رباب)